مجله الکترونیکی 1 Flipbook PDF


115 downloads 120 Views 4MB Size

Recommend Stories


Porque. PDF Created with deskpdf PDF Writer - Trial ::
Porque tu hogar empieza desde adentro. www.avilainteriores.com PDF Created with deskPDF PDF Writer - Trial :: http://www.docudesk.com Avila Interi

EMPRESAS HEADHUNTERS CHILE PDF
Get Instant Access to eBook Empresas Headhunters Chile PDF at Our Huge Library EMPRESAS HEADHUNTERS CHILE PDF ==> Download: EMPRESAS HEADHUNTERS CHIL

Story Transcript

‫جامعه افغانستان‬ ‫حسن رضا وحدت حسینی‬

‫‪1‬‬

‫مقدمه‬ ‫سرزمین افغانستان‪ ،‬قبل از استیالی اسکندر‪ ،‬در زمان هخامنشی و بعد از آن مشهور به کابلستان و زابلستان‬ ‫بوده‪ ،‬قسمت کابل و جاللآباد و سمت جنوبی و قطغن و بدخشان را که قسمت شرقی افغانستان است‪ ،‬کابلستان‬ ‫و قسمت غربی که هرات و فراه و قندهار و غزنین و میمنه و غیره است‪ ،‬زابلستان مینامیدند و پس از سلطۀ‬ ‫اسکندر مقدونی این قسمت را باختر و به یونانی بگتریه نامیدهاند و بعد از استیالی عرب کماکان به دو قسمت‬ ‫منقسم گردیده‪ :‬قسمت غربی افغانستان که شهر مهمّش هرات و قندهار بود‪ ،‬به خراسان مشرقی مشهور گشت‬ ‫(فرخ‪ .)63 :1314،‬عبدالحی حبیبی دراینباره مینویسد‪ :‬نام حصه‪ ،‬سرزمین افغانستان غربی و شمالی تا‬ ‫تخارستان و مجاری هلمند و کابل در قرن هفتم میالدی خراسان بود (حبیبی‪ ،)18 :1382 ،‬و قسمت شرقی‬ ‫آن‪ ،‬رَوِه به معنای کوهستان نامیده شده است و در تواریخ قدیم هندوها بالیک دیس نامیده و ثبت نمودهاند‪.‬‬ ‫قسمت غربی افغانستان تا قبل از نادر افشار همیشه جزء ایران و قسمت شرقی آن زمانی در تصرف ایران و‬ ‫مدتی بهطور ملوکالطوایف و زمانی هم در تحت صوبهجات هندوستان در میآمد (فرخ‪.)64-63 :1314 ،‬‬ ‫کشور افغانستان قبل از قتل نادرشاه‪ ،‬دارای تاریخی مستقلی نیست زیرا بهطوری که در باال ذکر گردید‪ ،‬تاریخ‬ ‫این قسمت‪ ،‬ضمن سلطنت سالطین ایران و یا جزو سلسله سالطین هندوستان ذکر شده است و تاریخ مستقل‬ ‫این مملکت از ‪ 1160‬هجری قمری یا ‪ 1747‬میالدی که احمدخان درانی قندهار را متصرف شد و حکومت‬ ‫مستقلی تشکیل داد‪ ،‬شروع میشود‪.‬‬ ‫در وجه تسمیه این کشور‪ ،‬سید محمدباقر مصباحزاده در کتاب تاریخ مختصر افغانستان در مورد نامگذاری‬ ‫افغانستان مینویسد‪ :‬قلمرو تحت فرمان احمدشاه ابدالی بعد از مرگ او برای نخستین بار در تاریخ‪ ،‬در زمان‬ ‫تیمورشاه افغانستان نامیده شد‪ .‬اولین کسی که این نام را به کار برد‪ ،‬لرد اکلند فرمانروای انگلیسی هند بود‬ ‫(مصباحزاده‪.)59 :1387 ،‬‬ ‫"شکلگیری دولت به معنای مدرن آن در سرزمینی با مرزهای جغرافیای و همراه با امتیاز انحصاری‪ ،‬استفاده‬ ‫از قوۀ قهریه‪ ،‬مالیاتبندی و جزء آن به دوران عبدالرحمنخان بر میگردد" (وفاییزاده‪.)112-111 :1393 ،‬‬ ‫درواقع چهارچوب افغانستان امروزی محصول دورۀ عبدالرحمنخان است‪ .‬در زمان او حدود اربعه افغانستان با‬ ‫همسایهگانش با دخالت انگلیس مشخص شد‪ .‬با این وجود افغانستان کشوری است که ساختار آن قومی‪-‬‬ ‫مذهبی بوده و بر اثر شکافهای موجود بین اقوام افغانستان‪ ،‬تا هنوز نتوانسته است که در این کشور دولت‪-‬‬ ‫ملت به معنای مدرن آن شکل بگیرد‪.‬‬

‫‪ 1‬دانش آموخته ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران‪.‬‬

‫تعریف دورکیم از جامعه عبارت است از‪ :‬افرادی که گرد هم جمع آمدهاند و مناسبات و روابطی در میان آنها‬ ‫به وجود آمده‪ ،‬این روابط به وسیلۀ مقررات و نهادهای اجتماعی مستحکم شده‪ ،‬همچنین برای اجراء این‬ ‫مناسبات و حفظ روابط‪ ،‬مکافات با ضحمانت اجرائی وجود دارد (آرون‪ .)362-361 :1396 ،‬بنابراین با در‬ ‫نظرداشت تعریف دورکیم از جامعه‪ ،‬میتوان گفت‪ ،‬به دلیل اینکه ساختار جامعه افغانستان قومی‪-‬مذهبی بوده‬ ‫و روابط افراد جامعه درون قومی و قبیلوی هست نه ملی‪-‬کشوری‪ ،‬در افغانستانِ که "هرگاه بدون تسامح سخن‬ ‫گفته شود‪ ،‬جامعۀ واحد و ملت واحد افغانستان عمالً فاقد مصداق خارجی و الگوی بیرونی خواهد بود"‬ ‫(ارزگانی‪.)36 :1390 ،‬‬ ‫از آنجای که در معرفی یک جامعه ابعاد مختلفی مانند فرهنگ‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬اقوام‪ ،‬محل سکونت افراد جامعه‪،‬‬ ‫ساختار جامعه و ‪ ...‬را در نظر گرفت و چون در اینجا زمینۀ معرفی همۀ اینها نیست‪ ،‬من فقط در ساختار‬ ‫اجتماعی افغانستان که قومی هست اکتفا میکنم‪.‬‬ ‫اقوام افغانستان‬ ‫گیدنز قومیت را اینگونه تعریف میکند‪ :‬قومیت به کردوکارها و نگرشهای فرهنگی اجتماع معینی از مردم‬ ‫اطالق میشود که آنها را از دیگران متمایز میسازد‪ .‬اعضای گروههای قومی خود را از نظر فرهنگی متمایز از‬ ‫سایر گروههای جامعه میدانند‪ ،‬و سایر گروههای اجتماعی نیز به همین چشم به آنها نگاه میکنند‪ .‬ویژگیهای‬ ‫مختلفی ممکن است برای تشخیص گروههای قومی از یکدیگر به کار رود‪ ،‬اما معمولترین ویژگیها عبارتاند‬ ‫زبان‪ ،‬تاریخ یا اجداد (واقعی یا خیالی)‪ ،‬دین و شیوههای پوشاک یا آرایش‪ .‬تفاوتهای قومی سراپا آموختنی‬ ‫هستند‪ .‬درواقع هیچ عنصری فطری و مادرزادی در قومیت وجود ندارد؛ قومیت پدیدهای صرفاً اجتماعی است‬ ‫که در طول زمان تولید و بازتولید میشود (گیدنز‪ .)359 :1399 ،‬بااینحال‪ ،‬افغانستان کشوری است دارای‬ ‫تنوع اقوام‪ ،‬فرهنگها‪ ،‬زبانها و مذاهب‪ .‬گروههای گوناگونی قومی‪ ،‬زبانی‪ ،‬فرهنگی و مذهبی در چارچوب این‬ ‫سرزمین زندگی میکنند‪" .‬این سرزمین از لحاظ تنوع و ناهمگونی قومی‪ ،‬پس از هند‪ ،‬چین و مالزی چهارمین‬ ‫کشور آسیا به شمار میرود و در سطح جهان مقام سی و هفتم را دارا میباشد" (یزدانی‪.)129 :1372 ،‬‬ ‫بحث اقوام در افغانستان بسیار پیچیده است‪ ،‬در مورد تنوعی قومی در افغانستان مطالب مختلفی وجود دارد‪.‬‬ ‫محمدامین صیقل در کتاب "افغانستان معاصر" نوشته میکند که‪ ،‬در افغانستان حدوداً ‪ 38‬قوم بزرگ و کوچک‬ ‫زندگی میکند (صیقل‪ .)358 :1394 ،‬مال فیض محمد کاتب در کتاب "نژادنامۀ افغان" عالوه بر معرفی تفصیلی‬ ‫گروه قوم پشتون یا افغان‪ ،‬حدود سی گروه قومی غیر پشتون را نیز بهطور مختصر معرفی کرده‪ ،‬و از اقوام ذیل‬ ‫نام برده است‪ :‬سادات‪ ،‬قریش‪ ،‬عرب غیر قریش‪ ،‬تاجک‪ ،‬هزاره‪ ،‬ایماق‪ ،‬قزلباش‪ ،‬کیانی‪ ،‬مغول جغتائی‪ ،‬ازبک‪،‬‬ ‫دیگان‪ ،‬هندی‪ ،‬هندو‪ ،‬سواتی‪ ،‬شلمانی‪ ،‬تیراهی‪ ،‬کشمیری‪ ،‬کرد و ریکاء‪ ،‬لکزی‪ ،‬ارمنی‪ ،‬قلماق‪ ،‬حبشی‪ ،‬یهود‪،‬‬ ‫بلوچ‪ ،‬دولت شاهی‪ ،‬نورستانی‪ ،‬ترکمن و اقوام سیستانی‪ ،‬قاینی‪ ،‬بیرجندی‪ ،‬کرمانی‪ ،‬مشهدی‪ ،‬همدانی‪ ،‬کاشغری‪،‬‬ ‫چتراری و بخارایی (کاتب‪.)109-99 :1379 ،‬‬

‫مسیح ارزگانی به نقل از ویلیام میلی‪ ،‬در کتاب "افغانستان رنگین کمان اقوام" درباره اقوام افغانستان چنین‬ ‫نقل قول کرده است‪ :‬اروین اریوال و همکارانش که جدّیترین تالش را برای فهرست کردن اقوام افغانستان‬ ‫انجام دادهاند‪ ،‬نام ‪ 55‬گروه قومی را در این سرزمین فهرست کرده و از ‪ 54‬گروه قومی به صورت ذیل مشخصاً‬ ‫نام برده است‪ :‬عرب (عرب زبان)‪ ،‬عرب (فارسی زبان)‪ ،‬ایماق‪ ،‬بلوچ‪ ،‬جت‪-‬بلوچ‪ ،‬براهویی‪ ،‬اشکاشیمی‪ ،‬فارسیوان‪،‬‬ ‫فیروزکوهی‪ ،‬گاورباتی غربت‪ ،‬گوجار‪ ،‬هزاره‪ ،‬هزارۀ سنی‪ ،‬هندو‪ ،‬جاللی‪ ،‬جمشیدی‪ ،‬جت‪ ،‬جوگی‪ ،‬قیرقیز‪ ،‬کوتانا‪،‬‬ ‫ملکی‪ ،‬ماوری‪ ،‬میش مست‪ ،‬مغول‪ ،‬تاجیک کوهستانی‪ ،‬مونجانی‪ ،‬نورستانی‪ ،‬اورموری‪ ،‬پرهچی‪ ،‬پشهای‪ ،‬پشتون‪،‬‬ ‫پیکراج‪ ،‬قرلیق‪ ،‬قزاق‪ ،‬قبچاق‪ ،‬قزلباش‪ ،‬روشانی‪ ،‬سنگلیچی‪ ،‬شادیباز‪ ،‬شقنانی‪ ،‬شیخ محمدی‪ ،‬سیک‪ ،‬طاهری‪،‬‬ ‫تاجیک‪ ،‬تاتار‪ ،‬تایمنی‪ ،‬تیموری‪ ،‬تیرهی‪ ،‬ترکمن‪ ،‬ازبک‪ ،‬واخی‪ ،‬وانگووالی‪ ،‬یهودی و زوری (ارزگانی‪.)38 :1390 ،‬‬ ‫آنچه که در این فهرست اریوال به چشم میخورد این است که این ارقام اقوام در افغانستان وجود ندارد‪ ،‬زیرا‬ ‫در این فهرست اریوال تداخل و تکرار فراوان به چشم میخورد‪ .‬یعنی اریوال در اینجا بین قوم و قبیله و عشیره‬ ‫دقت الزم را به خرج نداده است و عشیرهها و قبیلههای یک قوم را به عنوان یک قوم جداگانه مطرح کرده‬ ‫است‪ ،‬بهطور مثال‪" :‬هرکدام از گروههای جمشیدی‪ ،‬فیروزکوهی‪ ،‬تایمنی‪ ،‬تیموری‪ ،‬زوری‪ ،‬طاهری‪ ،‬میش مست‬ ‫و ایماق به عنوان یک گروه قومی جداگانه یاد شده است‪ ،‬در حالی که سه گروه اولی به اضافه هزارۀ سنی‪،‬‬ ‫همگی از زیر مجموعههای چاراَیماق به حساب میآیند و دو گروه تیموری و زوری نیز از شاخهای تایمنی به‬ ‫شمار میروند و دو گروه طاهری و میش مست نیز از زیر مجموعههای ایماق شمرده میشود" (همان‪-38 :‬‬ ‫‪.)39‬‬ ‫با این اوصاف‪ ،‬میتوان گفت‪ ،‬ارقام دقیقی از تعداد اقوام در افغانستان وجود ندارد‪ .‬بااینحال در قانون اساسی‬ ‫افغانستان که در چهاردهم جدی سال ‪ 1382‬توسط لویه جرگه تصویب شد‪ ،‬در ماده چهارم فصل اول این‬ ‫قانون از چهارده قوم موجود در افغانستان نام میبرد‪" :‬ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون‪ ،‬تاجک‪ ،‬هزاره‪،‬‬ ‫ازبک‪ ،‬ترکمن‪ ،‬بلوچ‪ ،‬پشهیی‪ ،‬نورستانی‪ ،‬ایماق‪ ،‬عرب‪ ،‬قیرقیز‪ ،‬قزلباش‪ ،‬گوجر‪ ،‬براهوی و سایر اقوام میباشد"‬ ‫(قانون اساسی‪ :1382 ،‬فصل اول ماده چهارم)‪.‬‬ ‫با آنکه آمار دقیقی از تعداد اقوام در افغانستان وجود ندارد‪ ،‬ولی مهمترین آنها چهار کتلۀ بزرگ قومی است‬ ‫که اقوام و طوایف دیگر به نحوی با یکی از این چهار قوم عمده در ارتباط است و این چهار قوم عبارت اند از‪:‬‬ ‫‪ - 1‬پشتونها‪ :‬این قوم که درگذشته به نام قوم افغان یاد میشد –امروزه هم در برداشت عامۀ مردم افغانستان‬ ‫به همان نام سابق خود یاد میشود‪ -‬از طوایف و قبایل مختلف تشکیل شده و درمجموع با تمامی زیر‬ ‫مجموعههای زبانی‪ ،‬نژادی و ارتباطی خود نزدیک به ‪ 31‬درصد کل جامعه را تشکیل میدهد (تا حدودی من‬ ‫هم با این ارقام موافقم)‪ .‬ساحۀ رهایش این کتلۀ بزرگ قومی نواحی شرقی‪ ،‬جنوب شرقی و جنوبی افغانستان‬ ‫بوده و عالوه بر آن به شکل پراکنده در نواحی غربی و شمالی کشور سکونت دارند‪ .‬ولی بیشترین تراکم جمعیت‬ ‫این قوم در جنوب کشور است‪ .‬زبان اکثریت قاطع این قوم‪ ،‬پشتو است‪ .‬ولی پشتونهای شهری و بعضی از‬ ‫طوایف این قوم در غرب کشور به زبان فارسی نیز صحبت میکنند‪ .‬اکثریت قاطع پشتونها سنی مذهب هستند‬ ‫(دولتآبادی‪.)28-27 :1387 ،‬‬

‫‪ - 2‬هزارهها‪ :‬هزارهها دومین کتلۀ بزرگ قومی در افغانستان است و در مناطق مرکزی افغانستان و نیز مناطق‬ ‫شمال و شمال شرقی کشور بودوباش دارند‪ .‬از نگاه درصدی بیش از ‪ 27‬درصد جامعه را تشکیل میدهند‪.‬‬ ‫عالوه بر مناطق مرکزی و شمال شرقی و شمالی‪ ،‬در اکثر شهرهای بزرگ به شکل پراکنده و حتی با نام مبدّل‬ ‫زندگی میکنند‪.‬‬ ‫زبان اکثریت قاطع این قوم‪ ،‬فارسی و با لهجۀ هزارهگی است‪ .‬ولی هزارههای شهری و نیز هزارههای شمال‪،‬‬ ‫شمال شرقی و شمال غربی‪ ،‬لهجۀ فارسی متفاوت با لهجۀ هزارههای هزارهجات دارند‪ .‬اکثریت قوم هزاره‬ ‫شیعهمذهباند‪ ،‬ولی اقلیتهای بزرگ هزاره سنی مذهب و شیعه اسماعیلیه در والیات شمال و شمال شرقی‬ ‫افغانستان وجود دارد که درگذشته ارتباطشان با هزاره شیعه کامالً قطع بوده‪ ،‬ولی در این اواخر دوباره احیاء‬ ‫شده است (همان‪.)28 :‬‬ ‫‪ - 3‬تاجیکها‪ :‬سومین گروه قومی در افغانستان‪ ،‬تاجیکها هستند یا فارسیوانها هستند که در شمال کابل‬ ‫و والیات شمالی و غربی کشور و نیز در اکثر شهرهای بزرگ حضور گستردهای دارند‪ .‬این قوم از نگاه درصدی‬ ‫‪ 20‬در صد جامعه را تشکیل میدهند‪ .‬زبان اکثریت قاطع این قوم و طوایف ارتباطی آن‪ ،‬فارسی است و از نگاه‬ ‫مذهبی هم اکثریتشان سنیمذهباند‪ .‬ولی تاجیکهای نواحی مرکزی و غربی کشور اکثراً شیعهمذهباند‪.‬‬ ‫همین شیعه بودن برخی از مردم تاجک و سنی بودن بعضی از هزارهها شناخت قومی تاجیک و هزاره را مشکل‬ ‫ساخته است‪ ،‬چون زبان هر دو قوم فارسی است (همان‪.)29-28 :‬‬ ‫‪ - 4‬ترک نژادان (ازبک و ترکمن)‪ :‬ترکنژادان که غالباً در نواحی شمال افغانستان زندگی میکنند‪ ،‬بیشتر به‬ ‫ازبکها شهرت یافتهاند‪ ،‬در حالیکه ازبکها یکی از شاخههای ترکها هستند‪ .‬جمعیت این قوم از نگاه درصدی‬ ‫با تاجکها یعنی بیست درصد تخمین میشود‪ .‬زبان اکثریت قاطع این قوم ترکی با لهجههای ازبکی و ترکمنی‬ ‫است‪ .‬و نیز اکثریت این قوم سنی مذهباند‪ .‬ترکنژادان شهری بیشتر به زبان فارسی صحبت میکنند (همان‪:‬‬ ‫‪.)29‬‬ ‫گر چند تا حال سرشماری دقیقی در افغانستان صورت نگرفته است که در آن به صورت دقیق مشخص شود‬ ‫که افغانستان چقدر نفوس دارد و درصدی نفوس براساس قومیت چه اندازه هست‪ ،‬بلکه تمام آمار و ارقام که‬ ‫از نفوس افغانستان و درصدی اقوام افغانستان بیرون داده میشود مبتنی بر حدس و گمان است‪ .‬در مورد‬ ‫درصدی اقوام افغانستان که دولتآبادی ذکر کرده‪ ،‬چون سرشماری صورت نگرفته‪ ،‬و این آمار "براساس تجزیه‬ ‫و تحلیل تمامی آمارهای ارائه شدۀ موجود دربارۀ ترکیب جمعیت افغانستان است" (همان‪ ،)31 :‬این ارقام را‬ ‫نهمیتوان تأیید کرد و نهمیتوان رد کرد‪ ،‬اما چیزی که مشخص است این است که "هیچ قومی در افغانستان‬ ‫اکثریت نیست"‪ .‬و درباره درصدی قوم تاجک و هزاره هم نمیتوان چیزی نوشت‪ ،‬با آنکه در تقسیم قدرت در‬ ‫زمان "شبه جمهوریت وابسته" (دوره کرزی و غنی)‪ ،‬تاجیکها بعد از پشتونها بیشترین قدرت سیاسی را در‬ ‫دست داشتند‪ .‬این احتمال وجود دارد که بنا به هممذهب بودن تاجک و پشتون و روابط که این دو قوم در‬ ‫افغانستان با کشورهای بیرونی دارند باعث شده است که تاجیکها نسبت به هزارهها از قدرت بیشتری برخوردار‬

‫باشد‪ .‬آخرین آماری که از نفوس افغانستان ادارۀ احصائیه این کشور بیرون داد‪ ،‬برمیگردد به سال ‪1400‬‬ ‫هجری شمسی که در آن نفوس افغانستان ‪ 33.6‬میلیون نفر برآورد شده بود (اطالعات روز‪.)1400/03/18 :‬‬ ‫جمعبندی‬ ‫کشور افغانستان قبل از مرگ نادر افشار دارای تاریخ مستقلی نیست‪ .‬این کشور بعد از مرگ نادر افشار‪ ،‬توسط‬ ‫احمدخان درانی تأسیس و جغرافیای آن یعنی مرزهای آن با همسایهگانش در زمان عبدالرحمن خان مشخص‬ ‫گردید‪ .‬ساختار جامعه افغانستان قومی‪-‬مذهبی بوده‪ ،‬یعنی هویتهای افراد در این جامعه براساس قومیت و‬ ‫مذهب تعریف میشود‪.‬‬ ‫در مورد تعداد اقوام ساکن در افغانستان‪ ،‬نوشتههای زیادی وجود دارد‪ ،‬اما در قانون اساسی افغانستان که در‬ ‫سال ‪ 1382‬تصویب شد از چهارده قوم در افغانستان مشخصاٌ نام برده شده بود‪ .‬بههرحال‪ ،‬از آنجای که تعدار‬ ‫اقوام افغانستان مشخص نیست‪ ،‬ولی مهمترین اقوام افغانستان همین چهار قوم بزرگ یعنی پشتون (افغان)‪،‬‬ ‫هزاره‪ ،‬تاجیک و ازبک هست که سایر اقوام افغانستان به نحوی با این چهار قوم در ارتباط است‪.‬‬ ‫منابع‬ ‫‪ ‬آرون‪ ،‬ریمون (‪ .)1396‬مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی‪ .‬ترجمۀ باقر پرهام‪ .‬چاگ دوازدهم‪،‬‬ ‫تهران‪ :‬انتشارات علمی و فرهنگی‪ .‬‬ ‫‪ ‬ارزگانی‪ ،‬مسیح (‪ .)1390‬افغانستان رنگین کمان اقوام‪ .‬کابل‪ :‬انتشارات صبح امید‪ .‬‬

‫‪ ‬حبیبی‪ ،‬عبدالحی (‪ .)1382‬جغرافیای تاریخی افغانستان (‪ 50‬مقاله)‪ .‬کابل‪ :‬انتشارات میوند‪ .‬‬ ‫‪ ‬دولتآبادی‪ ،‬بصیر (‪ .)1387‬شناسنامه افغانستان‪ .‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات عرفان‪ .‬‬ ‫‪ ‬روزنامه اطالعاتروز ‪.1400/03/18‬‬

‫‪ ‬صیقل‪ ،‬امین (‪ .)1394‬افغانستان معاصر‪ .‬ترجمۀ محمد نعیم مجددی‪ .‬کابل‪ :‬انتشارات سعید‪.‬‬ ‫‪ ‬فرخ‪ ،‬مهدی (‪ .)1371‬تاریخ سیاسی افغانستان‪ .‬چاپ دوم‪ ،‬قم‪ :‬انتشارات روح‪ .‬‬ ‫‪ ‬قانون اساسی افغانستان ‪ .1382‬‬

‫‪ ‬کاتب‪ ،‬فیض محمد (‪ .)1379‬نژاد نامه افغان‪ .‬پشاور‪ :‬انتشارات کتابخانه االزهر‪.‬‬ ‫‪ ‬گیدنز‪ ،‬آنتونی (‪ .)1399‬جامعهشناسی عمومی‪ .‬ترجمۀ حسن چاوشیان‪ .‬چاپ پانزدهم‪ ،‬تهران‪ :‬نشر نی‪.‬‬ ‫‪ ‬مصباحزاده‪ ،‬سید محمدباقر (‪ .)1387‬تاریخ سیاسی مختصر افغانستان‪ .‬مشهد‪ :‬انتشارات مرکز‬ ‫پژوهشهای آفتاب‪ .‬‬

‫‪ ‬وفاییزاده‪ ،‬قاسم (‪ .)1393‬سیاست ورزی قومی و بنای صلح در افغانستان‪ .‬ترجمۀ سید کمال الدین‬ ‫رضوی‪ ،‬کابل‪ :‬مؤسسه حقوق بشر و محو خشونت‪.‬‬ ‫‪ ‬یزدانی‪ ،‬حاجکاظم (‪ .)1372‬پژوهش در تاریخ هزاره‪ .‬چاپ دوم‪ ،‬قم‪ :‬انتشارات مهر‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫محمدنبی اسدی‪:‬‬ ‫رسومات مردم هزاره افغانستان‬ ‫‪ ۱‬آشپزی از قبیل حلوا سرخ اشک‬ ‫‪۲‬ورزش بزکشی پهلوانی توپ بازی دست‬ ‫‪۳‬دمبوره موسیقی‬ ‫‪ ۴‬تیراندازی شکار‬ ‫‪ ۵‬مهمان نوازی‬ ‫‪ ۶‬مسئله عروسی شیرین خوری ها قلین عیدها‬ ‫شیعه معتقد دوازده امام واقعان مردمی اعتقادی اند اگر مریض شوند حتی دکتر نمی روند زیارت روضه سخی مزار شهدا‬ ‫میرسید علی در بلخاب و اماکن متبرکه میروند دست به دعا باخدا ائمه‬ ‫وقتی کسی از دنیا برود یک سال هر هفته آش نذری میدهد‬ ‫در مسائل نذری وزیارت اعتقاد خاص دارند‬ ‫هر سال اکثرا نذری دارند و ختم قرآن در ماه رمضان حتمی است‬ ‫عید روزه عید غدیر و نوروز خوب تجلیل می کند‬ ‫به هر حادثه نذری دارند‬ ‫آشپزی مردم هزاره یا آشپزی هزارگی آشپزی مروج قوم هزاره است‪ .‬این آشپزی هرچند تحت تأثیر آشپزی آسیای مرکزی‪،‬‬ ‫آسیای جنوبی و ایرانی بودهاست‪ ،‬اما با آنهم غذای مختص به جغرافیای خود را دارد و روشها و سبکهای مختلف برای‬ ‫پختوپز آن وجود دارد که گستره آن شامل هزارهجات و کویته پاکستان است‪.‬‬ ‫در فرهنگ مردم هزاره مهماننوازی مرسوم و مروج است که برای مهمانان غذاهای خاص تهیه کنند‪ .‬اکثر هزارهها با دست‬ ‫خود غذا میخورند و استفاده از چنگال و کارد کاربرد کمتری میان شان دارد‪ .‬رژیم غذایی مردم هزاره تا حد زیادی بر اساس‬ ‫مصرف غذاهای پر پروتئین مانند گوشت و محصوالت لبنی است‪ ،‬آنها در پخت غذا از مقدار زیادی روغن نیز استفاده میکنند‪.‬‬ ‫وعده غذایی هزارگی معموالا شامل پخت یک نوع غذا است و تنوع در آن کمتر دیده میشود‪ .‬با این حال‪ ،‬در مجالس رسمی‬ ‫بزرگ یا هنگام حضور مهمانان‪ ،‬ممکن است انواع مختلف غذا پخته شود‪.‬برنج به دلیل اینکه در هزارهجات قابل کشت نیست‬ ‫کمتر دیده میشود‪ ،‬اما گوشت به دلیل فراوانی به مقدار زیاد مصرف میگردد‪ .‬دوغ نوشیدنی اصلی بهشمار میرود و چای هم‬ ‫محبوبیت زیادی بین مردم هزارهها دارد‪ .‬میوهها و سبزیجات فقط به صورت فصلی مصرف میشوند‪ .‬آشپزی هزارگی عمدتا ا بر‬ ‫نان متمرکز است‪ .‬سه نوع اصلی نان مورد استفاده مردم هزاره وجود دارد‪:‬‬ ‫نان تاوه‪ ،‬پخته شده در بشقابهای داغ‬ ‫نان تنور‪ ،‬پخته شده در تنور هزارگی‬ ‫نان فطیر‪ ،‬نانی غلیظ و بسیار مقوی که در تنور پخته میشودغذاهاغذاهای محبوب هزارگی شامل موارد زیر است‪:‬گوشت کُچه‪،‬‬ ‫حلیم‪ :‬از گندم و گوشت ظرف ‪ ۶‬ساعت درست میشود که به اندازه نصف گندم به آن گوشت اضافه میشود و غذای مقوی‬ ‫بهشمار میرود‬ ‫قبرداغ‪ ،‬دنده گوسفند‪ :‬گوشت بره است که ترجیح داده میشود که دندههای آن با سیر و نمک سرخ شود و بعداا بخارپز‬ ‫گرددپیرکی‪ :‬مانند پراته‪ ،‬از کچالوی آبپز‪ ،‬پیاز‪ ،‬تره یا گندنه‪ ،‬سیر‪ ،‬نمک و فلفل سیاه‪ ،‬بین دو الیه خمیر درست میشودشیر‬ ‫برنج‪ :‬از شیر و برنج درست میشود‬ ‫شیر روغو‪ :‬از شیر‪ ،‬درست میشود که کمی به آن روغن اضافه میشود و با نان صرف میگردد‬ ‫آش‪ :‬آش هزارگی‪ ،‬از رشتههای دراز خمیر آبپز شده و نعنای تازه درست میشود که همراه پودینه (پونه) (گیاهی مانند نعناع)‬ ‫و چکه (ماست چکیده) صرف میشودکله پاچه‪ :‬شامل سر و پاهای گاو یا گوسفند است که به مدت طوالنی بخارپز میگردد و‬ ‫سرشار از ژالتین و مواد معدنی استشوله‪ :‬از برنج لُک (برنج بغالنی) درست میشود که مخلوطی از سبزیجات با آن در دیگ‬

‫بخارپز میشود و معموالا با دوغ صرف میشودحلوای سمنک‪ :‬به حلوای سرخ نیز معروف است و از آرد گندم جوانه زده‪ ،‬آب‪،‬‬ ‫روغن و بوره ظرف مدت چهار ساعت درست میشود‪ ،‬طعم شیرین دارد حتی اگر شکر آن نیز کم باشددلده‪ :‬از گندم خرد شده‬ ‫بلغور‪ ،‬روغن و پیاز درست میشود که مقدار فراوانی گوشت حلیمشده یز به آن اضافه میگردددیگر غذاهای هزارگی شامل‬ ‫قدید‪ ،‬شوربا‪ ،‬آشک‪ ،‬منتو‪ ،‬قوروتی‪ ،‬اوگره‪ ،‬کشکِو‪ ،‬نان ملیده و غیره است‪ .‬عروس را به هزاره گی بیری و داماد را دامد می‬ ‫گویند‪ .‬در مراسم عروسی مناطق هزاره نشین برعالوه دو بیتی های هزاره گی که با دمبوره و غیچک اجر شود رسم و رواج‬ ‫های گونا گون از قبیل رقص های عنعنوی‪ ،‬بازیهای خاص چون‪ ،‬مسابقه اسب دوانی و دیگر بازی های عنعنوی نیز اجرا می‬ ‫شود‪.‬‬ ‫در مراسم عروسی اقوام هزاره زمانیکه شاه خیل با تعدادی اسب سواران برای بردن عروس به خانه پدرعروس می آیند‪ ،‬در راه‬ ‫فیرهای شادیانه و رقص های عنعنوی را برپا می کنند و عروس را سوار بر اسب و یا دولی از خانه پدر می برند که دولی را با‬ ‫پارچه های مخملی زیبا آراسته‪ ،‬راهی منزل داماد می شوند‪.‬باید گفت‪ :‬امروزه رسم و رواج عروسی در میان مردم هزاره نیز با‬ ‫کمی تفاوت های که آمده است خرچ نسبتا ا گزاف دارد و رسم و رواج های سابقه در بعضی مناطق دور دست هنوز هم به شیوه‬ ‫سنتی آن اجرا می شود که نماینده گی از فرهنگ دیرینه مردم هزاره را بازتاب می دهد‪.‬اسدی‪:‬‬ ‫بزکشی یک ورزش آسیای مرکزی است که در آن بازیکنان اسب سوار سعی میکنند الشه بُز یا الشه گوساله را در چاله یا‬ ‫دروازه قرار دهند‪ .‬این ورزش ملی در افغانستان و یکی از ورزشهای فرهنگی اصلی مردم هزاره است‪ .‬اسدی‪:‬‬ ‫بدون شک همه افسانهها و پیشینۀ مردم هزاره با آداب و رسوم و پوشش این منطقه پیوند خورده است که اگر این پوشش در‬ ‫افغانستان بینظیر نباشد‪ ،‬میشود گفت کم نظیراست‪ .‬پوشاک مردم هزاره در پوشش مردم هزاره‪2‬نهایت زیبایی و سادگی نمادی‬ ‫از پوشش اصیل هزارههایی است که امروز جز در برخی مناطق روستایی در جای دیگر شاید نتوان نشانی از آن یافت‪ .‬پوشاک‬ ‫زنان هزاره بنا به موقعیت اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و شرایط سنی از ویژگیهای مشخصی برخوردار است‪ .‬پوشاک زنان جوان‬ ‫هزاره با پارچههای گوناگون در رنگها و طرحهای شاد با چادر زیبا و رنگی همراست اما زنان مسنتر پارچههایی به رنگ‬ ‫تیره با طرحهای ساده و سیاه و سفید را ترجیح میدهند‪ .‬چادرهای زنان هزاره که در زبان محلی به آن «الته» میگویند عالوه‬ ‫بر وظیفۀ پوشش‪ ،‬زیبایی خاصی به زنان هزاره میدهد‪« .‬الته» و «چادر» سرپوش نخی مخصوصی است که زنان هزاره به‬ ‫سر میکنند‪« .‬الته» را در حالت عادی و در روزهای معمولی میپوشند ولی چادر را بیشتر در مراسم جشن و سرور سر‬ ‫میکنند‪ .‬پیراهن زنان هزاره دارای برشی ساده‪ ،‬بلند و فراخ با طرحهای گلدار و رنگهای متنوع است‪ .‬لباس زنان هزاره دارای‬ ‫قسمتهای مختلفی چون «باالتنه یا پیرو»‪« ،‬ایزار» یا «تن بان» و وسکت «جلیقه» است‪ .‬شلوار مردان هزاره به طرح و شکل‬ ‫شلوارهای وطنی در افغانستان است و پیراهن آنان با برش ساده و اغلب به رنگ سفید و گاه رنگی است‬ ‫پیراهن مردان هزاره که در گویش محلی به آن «پیرو» یا «پیرو تنبو» میگویند دارای آستینهای بلند و یقه گرد و چار گوش‬ ‫بوده و از جنسهای گوناگون سفید و متنوع تهیه میشود‪ .‬لباس محلی مردان و زنان هزاره در کنار دیگر اقوام و طایفههای‬ ‫هزاره با زیباییهای منحصر به فرد خود همواره مجالی برای تجلی ذوق و استعداد طراحان لباسهای روز بوده است‪ .‬در حقیقت‬ ‫لباس محلی و سنتی در هزارستان نمادی از فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن است و نوع دوخت این لباسها و رنگهای به کار‬ ‫رفته در این پوششها منحصر بهفرد و بینظیر است‪.‬‬ ‫بهطور دقیق میتوان لباس مردم هزاره را که با وضع آب و هوایی آن مطابقت دارد چنین بر شمرد‪:‬‬ ‫‪ -۱‬دستار پلوی و مدراسی پرییج که به سر میپیچند با تحت الحنکی یک بال چند وجبی که از جلو یا پشت سر آویزان میکنند‪.‬‬ ‫‪ -۲‬پیراهن فراخ و بلند از پارچه ساده سفید مانند (تیترون) یا پارچههای امروزیتر با چند رنگ که تا برابر زانو انداخته میشود‪.‬‬ ‫‪ -۳‬نیم تنه (کت) اغلب روی پیراهن پوشیده میشود و همچنین پالتو که در فصل زمستان میپوشند‪.‬‬ ‫‪ -۴‬شلوار پرچین و پف کرده که در دم ساق پا تنکتر میشود‪.‬‬ ‫در این میان جوانان و تحصیل کردگان هزاره کم کم لباس بومی منطقه را که با شرایط اقلیمی متناسب است کنار میگذارند و‬ ‫بیشتر به سبک شهری کت و شلوار و لباس مد روز را میپوشند‪.‬‬ ‫لباس زنان و دختران هزاره از هم متفاوت است‪ ،‬زنانی که سن سالی از آنها گذشته همان لباسهای قدیمی که عبارتند از‪-۱ :‬‬ ‫چادر ‪ -۲‬قدیفه (چارقد)‬ ‫‪ -۳‬وسکت را به تن میکنند‪ -۴ .‬پیراهن بلند و گشاد ‪ -۵‬شلوار بلند و گشاد‬ ‫‪ -۶‬دستمالی که به دور سر میبندند‪.‬‬

‫دختران جوان هم مانند پسران جوان لباسهای مد روز را میپوشند و بندرت دختران لباسهای زنان را به تن میکنند‪ .‬برخی از‬ ‫آنان مانتو شلوار میپوشند‪ .‬اسدی‪:‬‬ ‫بسیاری از موسیقی دانان هزاره بهطور گستردهای در نواختن دمبوره‪ ،‬نوعی ساز محلی که در سایر مناطق آسیای میانه مانند‬ ‫قزاقستان‪ ،‬ازبکستان و تاجیکستان یافت میشود‪ ،‬مهارت دارند‪ .‬برخی از آوازخوانان معروف هزاره سرور سرخوش‪ ،‬داوود‬ ‫سرخوش‪ ،‬صفدر خیرعلی‪ ،‬صفدر توکلی‪ ،‬سید انور آزاد و دیگران هستند‪.‬‬

Get in touch

Social

© Copyright 2013 - 2024 MYDOKUMENT.COM - All rights reserved.